شب جالبی بود
خندیدم و وقت گذروندم و نگران این نبودم که کسی از خوشی م ناراضی باشه
نه عذاب وجدانی - نه حس دوگانه ای - نه ناراحتی ای...
بعد از اون ماجرا
این دومین باریه که این کار و میکنم
این بار تو یه شرایط متفاوت و خیلی راحت تر
انقد گفتیم و خندیدیم که بعدش بیخود تو خونه می خندیدم
از صحبت های پراکنده و گزینه های روی میزم و ناچاری و محبت الکی و «فقط بخاطر تو» گرفته
تا 12 م و 7 ت که تازگی عددگذاری شده ن و گزینه های خوبی برای مهریه خانومان
حالا میگیم اشتباهی 12 رو با 14 اشتباه گفت
ولی آخه 7 ؟؟؟!!!
میگم بابا این چیه میگی
میگه آهاااااا --- 7 عدد مقدس بود
میدونین،
خیالم راحت بود
عذاب وجدان نداشتم
ناراحتی هم نداشتم
این بار موقع رفتن به سرویس بهداشتی
کسی گوشی شو و به زور نبرد که مبادا کسی که «نباید!!!» زنگ بزنه ...
مبادا یه چیز پنهون تو اون چند دقیقه لو میرفت !
راحت بود همه چی
با خیال راحت بود